بازدید امروز: 5  بازدید دیروز: 2   کل بازدیدها: 4701
 
!...سکوت...!
 
من باران ملایم پاییزم
نویسنده: محمد مسعود علیپور(یکشنبه 87/4/30 ساعت 10:19 عصر)

 

من باران ملایم پاییزم

بر مزارم نایست و اشک مریز ...

من آنجا نیستم.

من به خواب نمی روم.

من آن بادهای هزاره ام که می وزم.

من الماسی هستم که روی برف می درخشم.

من آفتاب روی گندم رسیده هستم

من باران ملایم پاییزم.

وقتی در آرامش صبح بیدار می شوی،

من آن شتاب تند پرندگان ساکتی هستم

که حلقه وار پرواز می کنند.

من ستاره های لطیفی هستم که در شب می درخشند

بر مزارم نایست و اشک مریز...

من آنجا نیستم!!!

من نمرده ام...



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آن موسیقی ای که با تو شنیدم
من باران ملایم پاییزم
دوست داشتن
سلام

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
!...سکوت...!
محمد مسعود علیپور
من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو هرکسی می خواهد وارد خانهء پر عشق و صفای من گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست بر درش برگ گلی می کوبم روی آن با قلم سبز بهار می نویسم ای یار خانهء ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دگر خانهء دوست کجاست؟

|| لوگوی وبلاگ من ||
!...سکوت...!

|| لینک دوستان من ||
!...سکوت...!

|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو